نقاشی می تواند چشمنواز باشد؛شعر میتواند عواطف را تحريك كند؛
فلسفه میتواند ذهن را قانع و راضی سازد؛
مهندسی میتواند زندگی مادی آدمی را بهبود بخشد؛
اما رياضيات همه اين ارزشها را با هم عرضه میكند.
به نام او که عالم را بر اساس « حساب » و « هندسه » آفرید . آری به نام او که همه چیز دنیا را بر اساس حساب استوار کرد و بر پایه هندسه نظم بخشید.
دوست خوبم سلام !
امیداورم روزهای زندگی ات سرشار از تلاشهای مثبت و منطبق بر خط راست در جهت رسیدن به خدای یگانه باشد .
بدان که« امید » را باید به منزله مرکزی دانست که کلیه امور بشری مانند دایره پیرامون آن می چرخد و« عمل » همان تلاش های مثبت اوست که او را به مقصد می رساند .
دوست من !
اگر« حساب عمرمان » را داشته باشیم « آدم حسابی » می شویم . بنابراین از حساب امور زند گی خود غافل نشویم چرا که ذات حق دائم به کار حساب مشغول است .
دوست خوبم !
چه زیباست دررفتار با دیگران خوبی ها را جمع کنیم ، بدی ها را تفریق نماییم ، شادی ها را ضرب نماییم ، غم ها را تقسیم نموده ، از نفرت ها جذر بگیریم و محبت ها را به توان برسانیم .
هندسه شخصیت خود را با خطوطی منظم و راست ترسیم کنیم و فراموش نکنیم که یک انسان مسئول باید زندگی فردی اش را بر دو اصل منفی استوار کند تا زندگی اجتماعی و اقتصادی اش همواره براساس اصل مثبتی پایدار بماند : اول آنکه بیش از نیاز نخواسته باشد تا برای کسب آن خود را به خفت بیندازد دوم آنکه بیش از نیاز نداشته باشد تا برای حفظ آن در هراس بیافتد .
دوست عزیزم !
در زندگی خودآزادگی پیشه کن و فراموش نکن ؛آنانکه دل به « عرض » یک صندلی بسته اند در« طول » زندگی اسیر بوده اند .
دوست من !
در انتخاب دوستان و همنشینانت دقت کن و همیشه آنان را از میان دانایان و خردمندان برگزین زیرا خردمند با خردمند سازگار است اما نادان نه با دانا سازگار است نه با نادان دیگر چونانکه خط راست بر خط راست دیگر منطبق می شود اما خط ناراست نه بر ناراست دیگر منطبق می شود نه بر راست.
دکتر علی شریعتی



هندسه زندگی

دلم میخواهد زندگی را از زاویه ای دیگر ببینم.
دوست دارم نگاه هندسی به زندگی داشته باشم و محیط پیرامون خود را با دیدی نو محاسبه کنم.
دلم میخواهد مساحت عمرم را بسنجم و به شخصیتم شکل مناسبی بدهم.
میتوانم زندگی را مربعی فرض کنم که اضلاع ان را ایمان- هدف -امیدو عشق تشکیل داده اند یا مثلثی
که زاویه های ان علم-ایمان و انسانیت باشد.
میتوانم مرکز دایره حیاتم را انتخابهای خوب قرار دهم.
چرا سطحی بیندیشم؟
وقتی دوست دارم به افکار و زندگیم عمق دهم و میتوانم حجم معنویتم را افزون سازم.
من میتوانم از نقطه های خط عمرم خطی مستقیم در جهت خوبی و مهربانی ترسیم کنم.
من دلم میخواهد زندگیم بر قاعده پاکی استوار باشد.به موازات حق پیش بروم و زاویه دیدم باز باشد.
وقتی این قدر توانایی دارم چرا شکل غیر منتظم باشم و از میان خطوط خط های شکسته و منحنی را
برگزینم؟
من میتوانم منشوری باشم شفاف که از هر سو جلوه ای خاص دارد.
منشوری که نور را به راحتی تجزیه میکند و فضا را با رنگهای دلپذیر و جذاب محبت-امید-عشق-
عرفان و... می اراید.❤❤❤عاشقان ریاضی❤❤❤
اگر از غمهایت روزی صد بار مشتق بگیری
از اضطرابهایت ریشه nام بگیری
واز ترسهایت بی نهایت حد بگیری
آنگاه خواهی دید که مجموع غمهایت به صفر میل میکند
وlimامید در قلبت بی نهایت میشود
اگر نتوانستی بر مصائب چیره شوی
میتوانی به تعداد دلخواه از هوپیتال استفاده کنی
اگر از آنها حد گرفتی و حد آن مبهم شد
با استفاده از هم ارزی می توان آنرا رفهع ابهام کنی
اگر در اندیشه ات نسبت به مسئله کاملی مزاحم احساس کردی
اندیشه ات را به جز صحیح ببر
تا ناخالصی های ذهنت را ببرد
وذهنی بدون تشویش به تو تحویل دهد.
اندیشه ات را میان شادی ها قرار بده
تا بنا به قضیه ی قشارروح تو نیز به شادی مطلق برسد
اگر در جزئی از زندگی ات ناپیوستگی احساس کردی
می توان آنرا به نا پیوستگی رفع شدنی برطرف کنی
پس برای مشاهده موفقیت هایت میتوان مجموع شادیهایت را با استفاده از انتگرال محاسبه کنی
میتوان از شادی وامید زندگی دنبالهای بسازی که حد آن همگرا به زندگی روشنی باشد
واگر در این طریق به راستی ایمانت شک کردی نا درستی ان شک ها را با برهان خلف نقص کن
عوامل منفی شخصیت را به زیر قدر مطلق ببر بگذار تا به تو شخصیت مثبت دهد
از روحت انتگرال بگیر بگذار روح تو مانند مجموعه ای باشد که بالاترین کران آن خدا باشد

کاش مختصات کردارمان روی ربع اول همانطور می ماند و به سمت ربعهای دیگر نمی رفتیم.
کاش تابع تمامی اعمال خوبمان اکیدا صعودی باشد تا به مقصد برسیم.
کاش تابع گناهانمان نزولی باشد تا در یک جا بالاخره پایان پذیرد.
کاش لااقل تابع گناهانمان اینقدر پیوسته نباشد و حد اشتباهاتمان به بی نهایت میل نکند.
کاش دنیا با تمام دلخوشی هایش در نظرمان نقطه ای تو خالی باشد و بس.
کاش.....
رياضي يعني: تدبير در آفرينش و بنا نهادن آن به وسيله اعداد و اعداد يعني: شمارش تعداد اجزاي طبيعت تا بينهايت و بينهايت يعني: از اول تا آخر و از اول تا آخر يعني: رسيدن به خدا، و رسيدن به خدا يعني: عشق و در مجموع، رياضي مقدمه اي براي رسيدن به خالق هستي.
گاليله مي گويد: اصول رياضيات الفباي زباني است كه، خداوند جهان را با آن نوشته است و بدون كمك آنها درك يك كلمه هم غيرممكن است و انسان بيهوده در راهروهاي تاريك و پر پيچ و خم سرگردان است.
به نظر من هم، خداوند يك رياضي دان است، رياضيداني كه برخلاف ما، هر مسئله اي را به آساني مي تواند حل كند و مانند ما انسانها نياز ندارد از فرمولهاي پيچيده استفاده كند، اصلا پايه گزار رياضي، خداي خالق است و رياضي واسطه اي است تا بتوانيم به قدرت خالق خود پي ببريم، و بدانيم اين جهان بر پايه ارقام و اعداد رياضي بنا شده است.
خداوند در قرآن مي فرمايد:ما موجودات را جفت جفت آفريديم، كه همين كلمه جفت يك مفهوم رياضي را بيان مي كند (زوج مرتب) پس بنيان گزار رياضي خود خداوند است.
كپلر ستاره شناس بزرگ مي گويد:«خداوند جهان را به زبان اعداد خلق كرده است»
اين به معني آن است كه هرچه كه خداوند آفريده است به زبان رياضي قابل توضيح و تفسير است، مثل كره زمين كه گرد است.
رياضي يعني: رسيدن به خدا (از طريق حل معادلاتي چون اصم، گويا، گنگ، راديكالي، و...) يافتن علت و علل پيدايش جهان و اثبات آن، يافتن اينكه قلب تنها جايگاه اوست.
رياضي يعني: عشق به يك، به واحد، به احد، به خداي يكتا و رسيدن به او از طريق ريشه يابي و تعيين علامت و...
يعني: امر به مثبت بودن (قابل قبول)، يعني: نهي از منفي بودن (غيرقابل قبول).
رياضي يعني: رهايي ذهن از هوي و هوس اين تن خاكي و به پرواز درآوردن ذهن در بيكران نعمات او، سخنان او، آيه هاي زندگي بخش او،... و در نهايت رسيدن به خود او.
يعني، صعودي بودن در تابع درجه دوم زندگي.
رياضي يعني: رمز عدد هفت (به راستي اين رمز چيست؟)
خداوند جهان را در هفت روز آفريد، آسمان هفت طبقه دارد، گناهان اصلي هفت تا است، جهنم هفت طبقه دارد، طواف دور كعبه هفت بار است، هفت عضو بدن هنگام نماز بايد روي زمين قرار بگيرد. فرعون در خواب هفت گاو چاق و هفت گاو لاغر را ديد و حضرت يوسف گفت: هفت سال فراواني هفت سال خشكسالي مي شود.رياضي يعني: رمز عدد 13 (جمع حروف ابجد* تعداد كلمات* تعداد آيات) در هر صفحه عددي است بخش پذير بر 13 كه اين روند در تمام صفحات اين كتاب آسماني تكرار شده است و اين نشانه اي است بر اين موضوع، كه خداوند رياضي داني دقيق و ماهر است.
وقتي با دقت بيشتري به جهان پيرامون بنگريم حقايقي برايمان آشكار مي شود و حس غريبي به ما مي گويد: در تمام پديده هاي هستي، وجودي غيرقابل انكار از رياضي وجود دارد.
رياضي يعني: همه چيز، باور نمي كني؟ فقط كافي است كه به اطرافت نگاه كني، آن وقت متوجه مي شوي كه رياضي در ذره ذره وجودت هست، سلول هاي بدن ما خيلي كوچك هستند و درون آنها اندامكهاي مختلف، و كوچكتر كه كار همه آنها از يك قانون رياضي پيروي مي كند.
وقتي مي خواهيم وسيله اي را درست كنيم از نسبت ها و عددهاي رياضي استفاده مي كنيم كه همه داراي اشكال هندسي هستند، حتي موقع غذا درست كردن از عددها و نسبت هاي رياضي بهره مي گيريم.
در مجموع زندگي- قوانين رياضي كه انسانها خواسته يا ناخواسته از آن استفاده مي كنند ولي بيشتر مردم فكر مي كنند رياضي يعني: يك معادله سه مجهولي كه براي حل كردنش بايد مهارت خاصي داشته باشند، اما بيشتر آن ها نمي دانند كه در زندگي هايشان چقدر از اين نوع معادلات و حتي سخت تر از آن ها را حل كرده اند، پس اگر دقت كنيم و اندكي هم فكر، متوجه مي شويم كه زندگي را نمي توان از رياضي جدا كرد، پس دعا كنيم كه:
خدايا: حد محبت به خودت و اهل بيتت را در وجودمان به سوي بي نهايت ميل بده.
خدايا: كارهاي نيكمان را ضرب كن، اعمال زشتمان را كم كن و محبت به ديگرانمان را تقسيم كن.
به نام او که عالم را بر اساس « حساب » و « هندسه » آفرید . آری به نام او که همه چیز دنیا را بر اساس حساب استوار کرد و بر پایه هندسه نظم بخشید .
دوست خوبم سلام !
امیداورم روزهای زندگی ات سرشار از تلاشهای مثبت و منطق بر خط راست در جهت رسیدن به خدای یگانه باشد .
دوست خوبم !
جریان اندیشه های زلال سرزمین فکر ما را آبیاری و سر سبز می کند ، پس چه نیک است سر گذرگاه جریان اندیشه های خویش بنشینیم و از زاویه بالا آن را تماشا کنیم اگر دو ضلع زندگی« امید » و« عمل » باشد زاویه زندگی به لطف خدا همواره « منفرجه » است .
بدان که« امید » را باید به منزله مرکزی دانست که کلیه امور بشری مانند دایره پیرامون آن می چرخد و« عمل » همان تلاش های مثبت اوست که او را به مقصد می رساند .
دوست خوبم !
اگر« حساب عمرمان » را داشته باشیم « آدم حسابی » می شویم . بنابراین از حساب امور زند گی خود غافل نشویم چرا که ذات حق دائم به کار حساب مشغول است .
دوست خوبم !
اگر چه منطق ضامن سلامت کار یک ریاضیدان است ولی منبع تغذیه او نیست نان روزانه او را مسائل مهمتر ، که موجب پیشرفت او می شوند تامین می کند .
دوست خوبم !
چه زیباست دررفتار با دیگران خوبی ها را جمع کنیم ، بدی ها را تفریق نماییم ، شادی ها را ضرب نماییم ، غم ها را تقسیم نموده ، از نفرت ها جذر بگیریم و محبت ها را به توان برسانیم .
هندسه شخصیت خود را با خطوطی منظم و راست ترسیم کنیم و فراموش نکنیم که یک انسان مسئول باید زندگی فردی اش را بر دو اصل منفی استوار کند تا زندگی اجتماعی و اقتصادی اش همواره براساس اصل مثبتی پایدار بماند : اول آنکه بیش از نیاز نخواسته باشد تا برای کسب آن خود را به خفت بیندازد دوم آنکه بیش از نیاز نداشته باشد تا برای حفظ آن در هراس بیافتد .
دوست خوبم !
در زندگی خودآزادگی پیشه کن و فراموش نکن ؛آنانکه دل به « عرض » یک صندلی بسته اند در« طول » زندگی اسیر بوده اند .
دوست خوبم !
در انتخاب دوستان و همنشینا نت
دقت کن و همیشه آنان را از میان دانایان و خردمندان برگزین زیرا خردمند با
خردمند سازگار است اما نادان نه با دانا سازگار است نه با نادان دیگر
چونانکه خط راست بر خط راست دیگر منطبق می شود اما خط ناراست نه بر ناراست
دیگر منطبق می شود نه بر راست .
دوست خوبم !
با معادله زیبای زندگی سعی بر آن داشته باش که جدولی مصفا و رسمی دل آرا در حل مختصاتx وy ها شیبی به سوی کمال بی نهایت کشیده گردد تا به مراد خود برسی .
چون هرم بلند همت و چون مخروط عالی نهمت باشید .
نور حق و شعاع پرتو جمال محمد «ص» در کانون قلبتان همرس باد .
« دوستدار تو ریاضیدان »
خدایا! شکر که تو را حدی برایت متصور نیست. سپاس تو را که بی نهایت مهربانی و بی شمار پاک
خدایا! حمد و سپاس از آن توست که محیطی بر تمام عالم و تو تکیه گاهی بر تمام موجودات.
خداوندا! بنده ای هستم سراپا تقصیر که وجودم بر محور حیات در محاصره پیکانهای شیاطین است.
خدایا! دستم را بگیر که من کسری از توأم و وجودم از آن توست و همه مرا به نام تو می شناسند که من مشتقی از حد بی انتهای توام.پروردگارا! ....

